3 قانون سرمایهگذاری (به سبک وارن بافت)
وقتی به بازار سهام فکر می کنید اولین چیزی که به ذهنتون میرسه یک بازار پیچیده ست که به نظر میاد پیش بینی اون خیلی سخت باشه و وقتی فکر میکنید همه چیز در مسیر درستی پیش میره ممکنه با یک فاجعه اقتصادی روبرو بشید. اما بر خلاف دیگران به نظر میاد که یک مرد بزرگ فرمولی رو برای سرمایه گذاری کشف کرده. او در طول زندگیش بارها و بارها سرمایه گذاری های موفق ای انجام داده و اونو به عنوان بزرگترین سرمایه گذار دنیا می شناسن. شاید براتون عجیب باشه که او در سن ۱۶ سالگی 53 هزار دلار درآمد داشت. هنوز هم در تعجبم چهجوری هاروارد قبولش نکرد احتمالاً الان پشیمونن.
میخواهیم در این ویدئو یاد بگیریم که وارن بافت چه جوری سرمایه گذاری می کرد. خیلی از مردم مشتاق سرمایه گذاری هستن اما نمی دونن چه شرکتی رو برای سرمایه گذاری انتخاب کنن بنابراین فکر می کنم بد نیست بدونیم که وارن بافت چه جوری یک سهام رو انتخاب می کنه.
وارن به طور تصادفی سرمایه گذاری نمیکنه
اگه به شرکتهایی که او در آنها سرمایه گذاری کرده توجه کنید می فهمید که همشون یه جورایی وجه مشترک دارن. این شرکت ها رفتار، ارزش و عملکرد مشابهی دارن. حالا بیاین ببینیم چرا بافت یک سهام رو به سهام دیگری ترجیح میده و چرا یک شرکت رو از میان شرکت های دیگه انتخاب میکنه.
وارن بافت یک سرمایه گذار بلندمدته.
دغدغه او این نیست که عملکرد شرکت فردا، هفته دیگه یا حتی تا سال آینده چه جوریه. بلکه نگرانی اصلیش اینه که شرکت ۱۰ یا ۱۵ سال آینده در چه وضعیتی خواهد بود. اما اگر شرکت پیچیده باشه فهمیدنش خیلی سخت میشه بنابراین او به دنبال کسب و کارهاییه که ساده و مستقیم باشن.
این محصوله، این مشتریه و این هم دلیلیه که مشتری محصول رو میخره. لازم نیست نابغه باشین تا مدل کسب و کار اونا رو درک کنید چون خیلی ساده ست و این چیزیه که بافت دوست داره. هرچی کسب و کار ساده تر باشه پیش بینی اینکه ۱۰ سال آینده محصولات شون در چه شرایطیه راحت تره.
ویژگی دوم اینه که آیا مشتری دوباره محصول رو می خره و چرا؟
این مورد خیلی مهمه چون اگه محصولی داشته باشید که یکبار اونو بفروشید و دیگه مشتری به اون نیاز نداشته باشه بازار شما محدود میشه. یک محصول خوب محصولیه که مشتری ها هر روز یا هر هفته و یا هر سال برای خریدش برمیگردن. مثلاً اگه نون میفروشین انتظار دارین مشتریها هر روز یا هر هفته برای خرید بیان و میدونید که ۱۰ سال دیگه هم هنوز به نون نیاز دارن ممکنه شما جنستون رو به روشی متفاوت بفروشید، ممکنه کیفیتش رو بالا ببرید یا زیباتر بسته بندیش کنید، اما هنوز همون محصولیه که مردم برای خریدش بر می گردند و این همون ویژگی است که آیفون رو به یکی از بهترین محصولات تاریخ تبدیل میکنه مردم هر ماه سپتامبر برای خریدنش صف می کشند، با وجود اینکه یک مایحتاج اصلی مثل نون نیست.
ویژگی سوم نام تجاری یا همون بِرَنده.
مردم دوست دارند محصولاتی رو بخرن که از قبل اسمشون رو شنیدن. کدوم کفش ورزشی رو انتخاب میکنید؟ اولی بِرَندیه که هرگز نشنیدین و دومی از برند قدیمی نایکه. حتی اگه اولی زیباتر باشه باز هم در خریدش تردید می کنید چون اسم این برند رو قبلاً جایی نشنیدین. از طرف دیگه شما به سادگی نایک را تشخیص میدین. چون یک برند قدرتمنده که به خاطر کفش های با کیفیتش شناخته شده. احتمالاً قبلاً هم یک جفت کفش نایک داشتین، به همین دلیل بافت به قدرت نام تجاری شرکت قبل از اینکه میلیاردها دلار سرمایه گذاری کنه توجه زیادی میکنه. اون میدونه که چه تاثیری روی تصمیم مشتری میزاره. در حقیقت اگه برند قدرتمند باشه مشتریها هر چیزی که شرکت تولید کند رو میخرن.
وارن بافت یکی از سرمایه گذاران کوکاکولا است در حقیقت او در سال ۱۹۸۸ شروع به سرمایه گذاری در کوکاکولا کرد و سرمایهگذاریش از اون زمان تقریبا ۱۶ برابر شده. کوکاکولا از معدود شرکت هاییه که تمام ویژگی هایی که بافت قبل از سرمایهگذاری در نظر میگیره رو داره. اول از همه مدل کسب و کارشون خیلی ساده است. جوری که همه اونو درک میکنند. چی میفروشن؟ نوشیدنی، مشتری های بالقوه اونها چه کسانی هستند؟ تقریبا همه جهان. آیا یک محصولیه که مشتری بعد از یک بار خرید دیگه بهش نیاز نداره؟ البته که نه، این محصولیه که یکی از مهمترین نیازهای ما رو براورده میکنه. وقتی ازش استفاده میکنید بهش معتاد میشید. هرچند نا سالمه اما ترک کردنش راحت نیست. البته این محصول رقبای زیادی هم داره و مغازه ها با انواع نوشابه هایی که از برند ها و شرکت های مختلف هستند پر شدند. اما اسم کوکاکولا به قدری قدرتمنده که از بین ۲۰ یا ۳۰ برند متفاوت به راحتی قابل تشخیصه.
بیشتر مردم کوکاکولا رو انتخاب می کنند، و حتی اگه تموم شده باشه به مغازه دیگه ای میروند به جای اینکه یک برند دیگر رو انتخاب کنند. در روز تقریبا ۱.۸ میلیارد قوطی فروخته میشه. اگه فروش هر قوطی یک پنی برای شرکت سود داشته باشه میشه ۱۸ میلیون دلار در روز یا شش و نیم میلیارد دلار در سال. اما با داشتن چنین برند محبوبی قطعاً فروش یک قوطی سود بیشتری داره. به همین دلیل بود که بافت در سال ۱۹۸۸ یک میلیارد دلار سهام کوکاکولا رو خرید. این بزرگترین سرمایهگذاریه وارن بافت بود. او مطمئن بود که 10 یا 20 و یا ۳۰ سال دیگه این شرکت رشد زیادی میکنه حتی با وجود بحران ها و یا رکود اقتصادی باز هم رشد میکنه.
بزارین یه مثال دیگه بزنیم در سال ۱۹۸۹ وارن ۶۰۰ میلیون دلار در ژیلت سرمایه گذاری کرد. شرکتی که تیغ تولید میکنه. اگه دقت کنید متوجه میشید که ژیلت درصنعت خودش همون موقعیتی رو داره که کوکاکولا در نوشیدنی ها داره هر اتفاقی بیفته مردم باز هم شیو می کنند و این محصول یکی از نیازهای بشر رو رفع میکنه. شما به ضریب هوشی بالایی نیاز ندارین تا بفهمین چرا مردم تیغ میخرند و یا چرا باز هم برای خریدنش بر می گردند. البته ژیلت تنها شرکت فعال در این اقتصاد نیست، بلکه هزاران رقیب داره. با این حال اگه از مردم بخواهیم که برند تیغ دیگهای غیر از ژیلت رو نام ببرند بیشتر از ۹۰ درصد قادر به این کار نیستند.
می بینید که چطور با تمام اصول بافت مطابقت داره؟ این یک محصول ساده است که مردم به خریدش ادامه میدن و دارای یک برند قدرتمنده.
بافت همیشه از دنیای تکنولوژی دوری می کرد اما اخیراً سرمایه گذاری زیادی در اپل انجام داده ما در دنیایی زندگی می کنیم که تکنولوژی بیشتر به یک نیاز تبدیل شده تا یک خواسته و اپل نوعی فناوری رو تولید میکنه که مردم به دنبالش هستند. اپل ارتشی از طرفداران داره که هرسال آیفون هاشون رو به روز می کنند. هرچند اپل تنها شرکت فعال در این فناوری نیست، اما قطعاً صاحب قوی ترین نام تجاری این صنعته.
البته شما باید صورت های مالی شرکت ها و فاکتورهای دیگه ای که آینده شرکت رو تحت تاثیر میزاره بررسی کنید و هر شرکتی شرایط مختص به خودش رو داره. اما به طور کلی این سه مورد چیزهایی اند که وقتی به این فکر میکنید پولتون رو کجا خرج کنید باید در نظر بگیرید.