7 قانون زندگی از کتاب جُردن پیترسون
همیشه بعد از تماشای یک ویدئوی انگیزشی، حس میکنید که میخواید دنیا رو در دست بگیرید، انرژی زیادی دارید، میتونید تصور کنید چه جوری به اهدافتون میرسید و تصمیم میگیرید شروع به کار کنید. اما 20دقیقه بعد همشو فراموش میکنید و دوباره همون احساس تنبلی و کرختی سراغتون میاد. به همین دلیل فقط داشتن انگیزه کافی نیست. شما باید زندگیتون رو جوری تنظیم کنید که فارغ از هیجان زیاد حداقل اراده انجام کارهاتون رو داشته باشید.
کتاب جردن پیترسون دقیقا همین کار رو میکنه. اون 12 قانون رو معرفی کرده که به شما کمک میکنه به زندگیتون نظم بدین. در اینجا من فقط 7مورد از اونها رو توضیح میدم که مطمئنم باعث حفظ انگیزه و نظم شما میشه.
1.با کسانی که بهترین هارو برای شما میخواهند دوست بشید.
یادتونه وقتی بچه بودین همه ی بچه های همسایه دوستتون بودن و هرروز باهم بازی میکردین. لازم نبود به هم زنگ بزنید فقط میرفتین بیرون و با هم بازی میکردین و اگه نمیتونستین لازم نبود برای کسی توضیح بدین. این بهترین نوع رابطه دوستانه ست که میتونید داشته باشید. اما بعد از بیست سالگی فقط با 5یا6 تا از بهترین هاشون در ارتباط موندین. دیگه هر روز باهم بازی نمیکنید اما احتمالا هر هفته با هم بیرون میرید. هر چی به 30سالگی نزدیکتر میشید دلتون میخواد زمان بیشتری با دوستاتون بگذرونید، اما با وجود مسئولیت هایی که دارید، کمتر فرصت دیدن یکی دو تا از دوستاتون که هنوز باهاشون در ارتباطین رو پیدا میکنید.
شما فکر میکنید که دوستاتون رو آگاهانه انتخاب میکنید اما از بسیاری جهات اینطور نیست. شما دوست هستین چون به یک مدرسه میرفتین و در یک کلاس درس میخوندین. شاید اولین روز دانشگاه دوستتون اولین کسی بوده که باهاش حرف زدین. و یا شما دوستین چون باهم همسایه بودین. باهم شروع به حرف زدن کردین و به مرور زمان تبدیل به یک رابطه دوستانه شده. مشکل اینه که امکان داره اونها بهترین افراد در اطراف شما نباشند اما اولین کسانی بودن که ملاقات کردین. و چون هرچه بزرگتر میشید دوست پیدا کردن سخت تر میشه، فقط به اونا میچسبید چون این راحتتره.
دوستان شما تاثیر زیادی روی زندگیتون میذارن. پس اگه اونها واقعا بهترین هارو برای شما نخوان، حسادتشون میتونه به شما آسیب بزنه. به یاد داشته باشید اجازه ندین زمان دوستیهای شمارو تعریف کنه، اگه کسی منفی نگری رو به زندگی شما وارد میکنه از رها کردن و پیدا کردن دوستان جدید نترسید. دنیا پر از آدمای خوبییه که میتونن زندگی شما رو بهتر کنن.
2.قبل از اینکه از دنیا انتقاد کنید، رفتار خودتان را اصلاح کنید.
یه روز که با دوستام بیرون بودم یکی از اونا شروع کرد به صحبت کردن در مورد اینکه چه جوری میلیاردر ها دارن دنیا رو نابود میکنن، اونها مشاغل رو از بین میبرن، با کارمندانشون بد رفتاری میکنن، به محیط زیست آسیب میزنند و باعث تغییر شرایط آب و هوایی میشن. نمیخوام اینجا از کسی دفاع کنم چون به نوعی همه اینا واقعیته، دنیا همه ش گل و بلبل نیست. اما سوالی که پیش میاد اینه شما با انتقاد کردن میخواید به چی دست پیدا کنید؟ ممکنه باعث بشه احساس خوبی نسبت به خودتون پیدا کنید. با این حال باید بدونید شما بخشی از مشکل هستید.
آیا شما به جای استفاده از حمل و نقل عمومی از ماشین شخصی استفاده نمیکنید وباعث آلودگی هوا نمیشید؟ چطوره شما راه متفاوتتری انتخاب کنید؟ به جای انگشت گرفتن به سمت دیگران، از خونه ی خودتون شروع کنید. البته شما هرگز نمیتونید بی نقص باشید. اما میتونید سعی کنید چیزهای زیادی در اطراف خودتون تغییر بدین. آیا از درآمدتون راضی نیستین؟ ببینید به اندازه ای که باید برای کارتون تلاش میکنید؟ احتمالا نه. از تمام فرصت هایی که به شما داده شده استفاده کردین؟ فکر میکنم جوابش رو میدونم. آیا مشکل سلامتی دارید؟ آیا عاداتی دارین که سلامتی شما رو تهدید میکنه؟
یه شخصی میگفت اگه هر کسی تلاش کنه انسان بهتری باشه، جهان به طور خودکار به سمت بهتر شدن تغییر میکنه.
3.خودتان را با کسی که دیروز بودید مقایسه کنید، نه با کس دیگری که امروز هست.
ما معمولا خودمون رو با کسانی که از ما بهترن مقایسه میکنیم. شما برای اولین بار در کل زندگیتون وارد باشگاه میشید و چند ساعت ورزش میکنید، پرس سینه، اسکوات، ددلیفت و خیلی چیزای دیگه… اما یه نفر دیگه میاد باشگاه و فقط نیم ساعت ورزش میکنه اما هیکلش از شما خیلی بهتره. خیلی مسخره ست که خودتون رو با اون مقایسه کنید اما اغلب اینکارو میکنیم. سوالی که باید از خودتون بپرسید اینه که آیا من نسبت به دیروز بهتر شدم. آیا فرد بهتری هستم؟ آیا کاری کردم که ذره ای باعث پیشرفت من بشه؟ اگه پاسختون منفیه پس باید احساس بدی نسبت به خودتون داشته باشد. چون یک روز کامل رو بدون هیچ پیشرفتی گذروندین. هیچ مشکلی نیست اگه از نظر مالی از دوستتون پایین تر باشید یا از نظر جسمی ضعیفتر باشید، شما منحصر به فرد هستید، شما شرایطی متفاوت دارید، از یک پدرو مادر متفاوت و در جایی متفاوت با ویژگی های متفاوت به دنیا اومدید.
4.صاف بایستید و شانههایتان را عقب بدهید.
در مدرسه همیشه حداقل یک بچه هست که مورد آزار و اذیت قرار میگیره، چون همیشه درنده ای وجود داره که به دنبال قربانیش میگرده. این شخص به طور تصادفی مورد آزار قرار نمیگیره چون شما کسی رو که از خودش دفاع میکنه اذیت نمیکنید. بنابراین وقتی با شانه تکیده قدم برمیدارید، تصویر یک فرد ضعیف که نمیتونه از خودش دفاع کنه رو میسازید. حتی وقتی بزرگتر میشید تصویری که از خودتون ساختین بیشترین تاثیر رو در نحوه رفتار اطرافیان با شما داره. با صاف و محکم ایستادن میتونید این پیام رو بدین که اگه کسی به شما آسیب بزنه جوابش رو میدین. همچنین به این معنیست که مسئولیت سخت زندگی رو هم با چشمانی باز درک کرده اید. مردم تصور میکنند که شما شایسته و توانمند هستید و اعتماد به نفستون بالا میره. مکالمات شما بهتر خواهد شد و مکثهای کمتری خواهید داشت. و این باعث میشه افراد بیشتری رو ملاقات کنید، باهاشون تعامل داشته باشید و اونها رو تحت تاثیر قرار بدین. انجام این کار نه تنها باعث افزایش احتمال وقوع اتفاقات خوب خواهد شد بلکه باعث میشه از وقوع این اتفاقات احساس خیلی بهتری داشته باشید.
5. چیزی را دنبال کنید که هدفمند باشد.
معمولا در زندگی به کارهایی که از طریق آنها هزینه هامون رو می پردازیم اولویت میدیم. و من به خاطر این کسی رو سرزنش نمیکنم مخصوصا وقتی مسئولیت هایی روی دوش شماست. شما خانواده و بچه دارید. بنابراین مهم نیست سرکار چه کاری انجام میدهید، تا زمانیکه از پس هزینه های خانواده برمیاید مهم نیست. اما چیزی که اتفاق میافته مخصوصا در دراز مدت اینه که در درون احساس نوعی خلا میکنید که باعث افسردگی میشه. من نمیخوام بگم کاری که دوست دارید انجام بدین. چون اکثر مردم متاسفانه در زندگی هرگز به آن دست پیدا نمیکنند. بعضی وقتا هم تقصیر شما نیست و شرایط ممکنه شما رو مجبور کنه که مسیری متفاوت طی کنید. بعضی وقتا افراد نمیدونن چی میخوان، چی باعث حس رضایت و خوشحالیشون میشه. اما حداقل اگر کاری هدفمند انجام بدین این احساس رو خواهید داشت که زندگیتون اهمیت داره. و اینکه شما فقط زندگی نمیکنید بلکه دنیا رو کمی بهتر میکنید.
6. تصور کنید طرف مقابلتان ممکن است چیزی را بداند که شما نمیدانید.
اگه چیزی که میدونستین کافی بود و نیازی به اطلاعات دیگری نداشتین زندگیتون باید بی عیب و نقص میبود. اما آیا شما دچار مشکل و بحران نمیشید؟ آیا بعضی وقتا تصمیمات اشتباهی نمیگیرید و یا شکست نمیخورید؟ آیا از موقعیت مالی و شغلیتون راضی هستین؟ افسرده و مضطرب هستید؟ میدونید چرا؟ چون شما نادان هستید. هنوز چیزهای زیادی وجود داره که نمیدونید. و کسی که با شما صحبت میکند چیزایی میدونه که شما نمیدونید. چون او زندگی کاملا متفاوت داشته. چیزهایی متفاوت را تجربه کرده. و کسانی را ملاقات کرده که شما نکرده اید. پس به جای تبدیل کردن هر مکالمه به یک بحث، همیشه فرض کنید کسی که به حرفهاش گوش میدین ممکنه چیزایی رو بدونه که شما نمیدونید.
7.در گفتار خود دقیق باشید.
تصور کنید با درد از خواب بیدار شدین، جوری مریضین انگار دارین میمیرین. اگه در مورد دردهاتون با دکتر صحبت نکنید بیماری شما ناشناخته باقی میمونه و باید به مهارت دکتر در تشخیص تکیه کنید. پس شانس بهبودی شما به شدت پایین میاد. اما اگر با دکترتون صحبت کنید تمام این حدس و گمان های وحشتناک از بین میرن و بیماری شما تشخیص داده میشه. بیشتر مشکلات ما نتیجه سوء تفاهم هاست. چند خانواده از هم پاشیده شده به خاطر اینکه در مورد چیزایی که در رابطه شون دوست نداشتن حرف نزدن؟ چند بار تا حالا مکالمه ای رو شروع کردین و منجر به بحث در مورد چیزی کاملا متفاوت شده؟ به حرفایی که به خودتون و دیگران میگین دقت کنید، کلمات را با دقت انتخاب کنید.
با به کارگیری این 7قانون در زندگی، زندگیتون نظم پیدا میکنه و به شما کمک میکنه متمرکز و با انگیزه اهدافتون رو دنبال کنید.