کتابهایی که باید بخوانید (معرفی 5 کتاب جذاب و ارزشمند)
شاید شما هم فکر میکنید باید در سال 50، 60 و یا 100 کتاب بخونید. اما در حقیقت نیازی نیست این همه کتاب بخونید. چون بیشتر این کتاب های بی فایده هستند مخصوصا وقتی صحبت از توسعه فردی باشه. در مقطعی از زندگی من به شدت تحت تاثیر کتابهای توسعه فردی بودم و هر کتاب که میدیدم میخوندم. نمیخوام بگم که همه کتابهای توسعه شخصی بی فایده هستند، چون تعدادی از آنها تاثیر به سزایی در زندگی من داشتند.
اما اگر شما زمان ندارید یا زیاد کتابخون نیستید، میخوام اونایی که حتما باید بخونید رو به شما معرفی کنم چون میتونن باعث ایجاد تغییر در زندگیتون بشن. تصور میشه بیشتر آنچه این کتاب ها می آموزند توسط والدین، معلما مدرسه و یا استادان دانشگاه به شما آموزش داده شده باشد اما متاسفانه اینچنین نیست. من هنوزم کتاب میخونم اما نه مثل گذشته. چون وقتی یک کتاب 300صفحه ای رو میخونید و هیچ چیز جدیدی ازش یاد نمیگیرید، حس میکنید زمان زیادی رو تلف کردین. خب بزارید کتاب هایی که واقعا درسهای ارزشمندی به شما یاد میدن رو معرفی کنم.
1. 50 قانون از رابرت گرین
این کتاب یکی از مهمتریترین تاثیرات رو در زندگی من داشته و یکی از کتابهای مورد علاقه منه. برخلاف همه کتابهای توسعه فردی این کتاب به شما یاد میده که چه جوری شجاع باشید. چطور از متفاوت بودن نترسیم، از حق خود دفاع کنیم، ریسک پذیر باشیم و تصمیمات جسورانه بگیریم.
کتاب برگفته از زندگی کورتیس جکسون فیفتی سنت نوشته شده. زندگی یک رپر ممکنه برای شما جالب نباشه خودم هم اولش همین فکرو میکردم. هر دلیلی برای رفتن به راه اشتباه در زندگی فیفتی سنت وجود داشت اما این اتفاق نیافتاد.
او هرگز پدرش رو ندید و مادرش وقتی 8سالش بود به وسیله گلوله کشته شد. او همراه پدر بزرگ و مادربزرگش و 28نفر دیگه در یک خانه زندگی میکرد. مجبور بود برای ادامه زندگی مثل مادرش مواد مخدر بفروشه، و در دبیرستان به جرم داشتن مواد مخدر دستگیر شد. او به موسیقی علاقه زیادی داشت. اما وقتی 25سالش بود یک ماشین کنارش نگه داشت و 9بار به او شلیک کردند. روی دست، بازو، لگن، هر دو پا، قفسه سینه و گونه چپش. این فقط یه معجزه بود که زنده موند، بعد از این تلاش کرد از مواد مخدر دست برداره و به موسیقی ادامه بده. اما حالا با گلوله خوردن گونه چپش نمیتونست رپ بخونه. هرکس دیگری جای او بود از این کار دست میکشید چون زبانش دچار تورم دائمی شده بود. اما فیفتی تسلیم نشد و همه انرژیشو برای جنگیدن و برگشتن گذاشت.
حالا که با مرگ روبرو شده بود دیگه از چیزی نمیترسید. شکست، ناامیدی، هرچی که میخواد باشه. اگر میخواید چنین رویکرد بی باکانه ای در زندگی داشته باشید شما باید تغییراتی در زندگیتون ایجاد کنید که رابرت گرین در کتابش پیشنهاد میده. هیچ کس در دنیا شجاع به دنیا نیومده. همه ما با جیغ و گریه به دنیا اومدیم. وقتی بزرگتر شدیم از تاریکی ترسیدیم. میترسیم که تنها بمونیم. از متفاوت بودن میترسیم. حتی از والدینمون میترسیم (حداقل وقتی بچه بودیم). ما یا باید شخصیت شجاعمون رو رشد بدیم یا باید همون جاییکه هستیم بمونیم جاییکه جامعه میخواد باشیم.
2.کتاب تاثیر از رابرت سیالدینی
کتابهای زیادی در مورد هنر ارتباط با دیگران نوشته شده است. حتی رابرت گرین هم یک کتاب در این مورد داره که اسمش 48 قانون قدرت است. اما اون دیدگاه تاریک تری در مورد رفتارهای انسانها میدهد و از بسیاری جهات درسته. اما کتاب تاثیر رابرت سیالدینی دیدگاه کاملا متفاوتی ارایه میده. وبیشتر در مورد علم قانع کردن دیگران برای انجام آنچه که میخواهید است.
به نظر میاد مردم باهوش هستند و براساس علم و منطق تصمیم میگیرند اما واقعیت کاملا متفاوت است. انسانها بیشتر احساساتی هستند و اغلب غیر منطقی عمل میکنن. و این طبیعیه چون ما با تصمیمات زیادی روبرو هستیم و هر روز اطلاعات زیادی مصرف میکنیم به همین دلیل به میانبرهایی برای کوتاه کردن فرایند تصمیم گیری نیاز داریم. ما توسط این میانبرها هدایت میشویم. زمانیکه میانبرهارو درک کنید میتونید پاسخ مثبت اطرافیانتون رو جلب کنید. میتونید اونارو متقاعد کنید با شما دوست بشن، بهتون کمک کنن، و یا اگر فروشنده هستید میتونید هر چیزی که بخواید رو بهشون بفروشید و کمسیون بزرگی دریافت کنید.
3.ثروتمندترین مرد بابل
به نظر من همه میخوان پولدار بشن حتی اونایی که میگن نمیخوایم. و این لزوما چیز بدی نیست. منظورم اینه که پول توانایی انجام کارهای زیادی رو به شما میده. رایج ترین نصیحت اینه که فقط سخت کار کنید، کار کردن شما رو به پول میرسونه. اما در حقیقت اینچنین نیست مگر اینکه هوش هم در کنارش باشه. به همین دلیله که شما باید کتاب ثروتمندترین مرد بابل از ساموئل کلاسون رو بخونید.
روزی روزگاری در بابل قدیم، مرد ثروتمندی به نام آرکاد زندگی میکرد. در حقیقت او ثروتمندترین مرد آن سرزمین بود. روزی دو نفر از دوستان کودکیش پیش او رفتند و از او پرسیدند چطور تا این حد ثروتمند شده در حالیکه آنها سخت کار میکنند اما باز هم از پس هزینه هایشان برنمی آیند. او پاسخ داد خیلی ساده ست. شما نباید همه پولتون رو خرج کنید بخشی از اون رو پسانداز و سرمایه گذاری کنید. به مرور زمان ثروت شما جمع میشود و شما ثروتمند میشوید. به همین سادگی.
آرکاد مقداری پول به عنوان وام به یک سپرساز داد تا او سود وامش را به آرکاد بپردازد و ثروتش رشد کند. این اصول ممکنه ساده به نظر برسه اما اغلب درکش نمیکنن به همین دلیل باید این کتاب رو صفحه به صفحه بخونید تا این اصول تبدیل به بخش اساسی زندگیتون بشن. بدون اغراق یکی از بزرگترین عادات مالی که یاد گرفته اید توانایی پسنداز کردنه که در عین سادگی کار خیلی سختیه. به این فکر کنید که در طول زندگی چقدر پول به دست آوردین و از خودتون بپرسید، چقدر از اون الان تو دستاتونه.
4.جریان اثر میهالی چیکسنت میهالی
بیشتر مردم از جریان زندگیشون راضی نیستند. و اغلب از شغلشون شکایت میکنن. اما آنچه اوضاع رو بدتر میکنه اینه که اوقات فراغتشون رو برای ریکاوری از کار به بدترین شکل ممکن میگذرانند. وقتی از سر کار به خونه برمی گردین چه کار میکنید؟ تلویزیون نگاه میکنید، اگه سیگاری باشید سیگار میکشید و یا سرگرم بازی های ویدیویی میشید. اما نباید اینطور باشه. کار شما میتونه استرس شما رو کاهش بده، به زندگی شما هدف بده و در کل شمارو خوشحال کنه. و این چیزیه که حالت جریان نام داره. یعنی شما فارغ از عوامل خارجی مثل پول یا تشویق از شغلتون به اندازه ای لذت میبرید که تمام توجه شما رو به خودش جلب میکنه و شما رو قادر به انجامش بدون در نظر گرفتن نتیجه میکنه. این همون چیزیه که باعث شد نیوتن اصول مدرن فیزیک رو کشف کنه و انیشتین نظریه های نسبیت رو ارائه بده.
در دنیای امروز رسیدن به این سطح واقعا سخته چون عوامل زیادی برای دور کردن ما وجود داره اما اگر حالت جریان رو در زندگی تجربه نکنید شما دارید وققتون رو تلف میکنید. به همین دلیل خوندن این کتاب خیلی مهمه چون به شما کمک میکنه تا به این حالت دست یابید.
5. 12 قانون زندگی جردن پیترسون
من سال گذشته با این کتاب آشنا شدم. صادقانه بگم منو سورپرایز کرد. اگه جردن پیترسون رو بشناسید میدونید که او طرفدار مسئولیته. از دیدگاه او مسئولیت به زندگی ما معنی میده. با او موافق باشید یا نه، زندگی کاملا بی معنیه وقتی چیزی روی شانه های شما نباشه. او در این کتاب قوانین کوچکی برای بهبود زندگی به ما پیشنهاد میده. مثلا قبل از اینکه از دیگران انتقاد کنید نظم و آرامش را در خانه خود برقرار کنید. یا خودتون رو با کسی که دیروز بودین مقایسه کنید نه با امروزه شخص دیگری.
به نظر میاد هرکسی این قوانین رو بلده، اما حقیقت اینه مردم چون این قوانین رو رعایت نمیکنن زندگی وحشتناکی دارند. به اطرافتون نگاه کنید همه در حال انتقاد از یکدیگر هستند. اما اگه نگاه دقیق تری به زندگیشون بندازید میفهمید که بهتره روی زندگی خودشون تمرکز کنن قبل از اینکه انگشت به سمت دیگران بگیرند.
انتخاب این کتاب ها برای معرفی خیلی سخت بود چون کتابهای زیادی بود که دوست داشتم معرفی کنم. اشکالی نداره تعداد زیادی کتاب بخونید اما حواستون باشه کتابایی رو انتخاب کنید که بیشترین سود رو به شما برسونه و به شما کمک کنه زندگی معناداری داشته باشید.