من قدرتمندترین رهبر دنیا هستم
عشق، احترام، تحسین. این همه دنیای من است. همانطور که باید باشه. من ثروتمند هستم. من قدرتمند هستم. من تامین میکنم، من میسازم و من رهبری میکنم. من برای کسانی که بهم ایمان دارند مثل یک خدا هستم. من یکی از مهمترین مردان تاریخ هستم.
من در 8 ژانویه 1984 متولد شدم. مسئولیت های خانواده هنوز به عهده پدربزرگم بود و پدرم به زودی این مسئولیت رو به عهده میگرفت. من سومین پسر پدرم بودم، پس راه رسیدن به قدرت آسان نبود.
در 1998، من برای ادامه تحصیل در سوئیس خونه رو ترک کردم. باید اعتراف کنم که یک پسر بی دست و پا بودم، و خجالت میکشیدم با دخترهای اطرافم صحبت کنم. البته به هر حال اونا ارزش وقت منو نداشتن. درسامون سخت بود البته به نظرم به هیچ دردی هم نمیخوردن. در رشته علوم طبیعی موفق نشدم. آخ اگه اون معلمای احمق الان منو میدیدن.
حتی در آن زمان اطرافیان عظمت منو درک میکردند.من بهترین بسکتبالیست کلاس بودم، شوخ طبع بودم و همیشه دوستانی داشتم. انگار قدرت به طور طبیعی در اطراف افراد قدرتمند میچرخه. فقط زمان لازم بود تا به حقی که از خانواده م به ارث میبردم برسم.
همراه برادرم از مدرسه نظامی به خونه برگشتیم. برادر بزرگم رو از زمان تولدش برای جانشینی پدرم آماده میکردند، اما او خیلی احساساتی بود. ارزش های خانواده برای او اهمیت نداشت و میخواست سیستم رو برای اصلاح راه ما تغییر بده. اخرین هشدار زمانی بود که میخواست با پاسپورت جعلی به توکیو بره تا بتونه به دیزنی لند بره. دیزنی لند…. باورتون میشه؟ وقتی پدرم فهمید، اونو از بازگشت به خونه منع کرد.
اما برادر دیگرم. مهربان، دوست داشتنی، خوش قلب اما مهربانی یک ضعفه. او به سراسر دنیا سفر کرد، انگلستان، آلمان، سنگاپور فقط برای تماشای موزیسین مورد علاقه ش. یک سرمایه دار آمریکایی، اریک کلپتون. پدرم او را به خاطر رفتار زنانه ش طرد کرد. او هرگز نمیتونست امپراطوری که پدر و پدربزرگم ساخته بودن رو حفظ کنه. همه چیز داشت برای من میشد.
پدرم در 11دسامبر 2011 بر اثر حمله قلبی فوت کرد. من فقط 27سالم بود وقت همه چیزو به ارث بردم. پول، ارتش، قدرت، تحسین مردم. هیچکدام از برادرهایم نمیتونستند این مسئولیت رو در دست بگیرند. این قدرت از قبل برای من در نظر گرفته شد بود سرنوشتم رو ستاره ها پیش بینی کرده بودند. من مردمم رو به شکوه میرسانم و خودم هم جاودانه خواهم شد.
پس از آن من در حکومتم هر کاری انجام دادم تا در جایگاهم بمانم. آن ها همه جا هستند کسانی که ترجیح میدن مرده منو ببینن. از شوهر عمه ام گرفته تا برادر بزرگترم. همه اونارو به سگ های گرسنه، سم کشنده و اعدام سپردم. ثروتمند ترین کشورهای دنیا در مقابل نیرو، قدرت و تهدیدهای من تعظیم کردند. بعضی به میگن دیوانه اما باز به خاطر ترس از من کاری نمیکنن. اشتباه نکنید. من فقط یک مرد ساده هستم. من هم سیگار میکشم، مشروب مینوشم و سرگرمی های خودمو دارم، من حتی قهرمان مورد علاقه خودم دنیس رودمن رو ملاقات کردم.
اما من یک مرد ساده هستم با یک هدف در ذهنم. اینکه مردمم رو از چنگال سرمایه داری قرن 21 نجات بدم. جهان مکانی کثیف و ناخوشاینده که توسط طمع و آرزوی سرمایه داران آمریکایی هدایت میشه. چیزی که من به ارث بردم، امپراطوری کره شمالی بود. من هر کاری برای محافظت از مردمم انجام میدم میتونید امتحان کنید من به شما تضمین میدم.
آنها من رو به عنوان رهبر ابدیشون به یاد میارن من کیم جونگ اون هستم.